همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

لباس عشق


 

گاهی نگاهش که میکنی
 میبینی دوستش داری، مهربان است و بی ریا
در خیالت برای احساست به او، لباس عشق میدوزی!
 اما هرجور که اندازه میگیری میبینی به قدوقواره اش نمیخورد دلگیر میشوی، دوباره محاسبه میکنی اما

……

 

نظرات 11 + ارسال نظر
Mr PACT سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 08:24 ب.ظ http://misaghetanha.blogsky.com


چه عکس زیبایی

----

باز اول شدم آیا؟!

ممنون میثاق جان , آره همیشه اولی میشی شادی معلوم نیست کجا ست ؟ حالا می خواد اولم بشه

رویا سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 10:04 ب.ظ

عجب زیبا بود این کلمات خیلی به دل میشینه

چکار کنم رویا جان ,نیست ما تو کار دوخت ودوزیم دیگه تو رویاهامونم دوخت دوز می کنم اندازه می زنیم

شادی چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 ساعت 12:16 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

من اومـــــــــــــــدم
از آخر بشماری اولم

عجـــــــــــــــب !!!
این عشق چه ها که نمیکنه

اه ولی من دارم می رم دیر اومدی گلم

هنوز عاشق نشدی عزیزم تا ببینی توی ذهنت چه بلوای برپا ست این ذهن ناخوداگاه هم دست از سرت برنمی داره می ببینی شادی جان
منو برده به رویای طراحی لباس عشق

شادی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 01:43 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

خوب دعا کن واسم بشم تو چه جور دوستی هستی آخــــــــــه؟

دعایت می‌کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی، بی‌عشق نازیباست

دعایت می‌کنم، با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی

به لبخندی، تبسم را به لب‌های عزیزی، هدیه فرمایی

بیابی، کهکشانی را درون آسمان تیره شب‌ها

بخوانی نغمه‌ای با مهر

دعایت می‌کنم، در آسمان سینه‌ات

خورشید مهری، رخ بتاباند

دعایت می‌کنم‌، روزی زلال قطره اشکی

بیابد راه چشمت را

سلامی از لبان بسته‌ات، جاری شود با مهر

دعایت می‌کنم، یک شب تو راه خانه خود، گم کنی

با دل بکوبی، کوبه مهمانسرای خالق خود را

دعایت می‌کنم، روزی بفهمی با خدا

تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن

فاصله داری

و هنگامی که ابری‌، آسمان را با زمین، پیوند خواهد داد

مپوشانی تنت را، از نوازش‌های بارانی

دعایت می‌کنم

روزی بفهمی، گرچه دوری از خدا

اما خدایت با تو نزدیک است

دعایت می‌کنم، روزی دلت بی‌کینه باشد، بی‌حسد

با عشق

بدانی جای او در سینه‌های پاک ما پیداست

شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا

بخوانی خالق خود را

اذان صبحگاهی، سینه‌ات را پر کند از نور

ببوسی سجده‌گاه خالق خود را

دعایت می‌کنم، روزی خودت را گم کنی

پیدا شوی در او

دو دست خالی‌ات را پر کنی از حاجت و

با او بگویی:

بی‌تو این معنای بودن، سخت بی‌معناست

دعایت می‌کنم روزی

نسیمی، خوشه اندیشه‌ات را

گرد و خاک غم، بروباند

کلام گرم محبوبی

تو را عاشق کند بر نور

دعایت می‌کنم وقتی به دریا می‌رسی

با موج‌های آبی دریا، به رقص آیی

و از جنگل، تو درس سبزی و رویش، بیاموزی

بسان قاصدک‌ها، با پیامی، نور امیدی بتابانی

لباس مهربانی بر تن عریان مسکینان، بپوشانی

به کام پرعطش، یک جرعه آبی، بنوشانی

دعایت می‌کنم روزی بفهمی،

در میان هستی بی‌انتها، باید تو می‌بودی

بیابی جای خود را، در میان نقشه دنیا

برایت آرزو دارم

که یک شب، یک نفر با عشق در گوش تو

اسم رمز بگذشتن ز شب، دیدار فردا را، به یاد آرد

دعایت می‌کنم عاشق شوی روزی

بگیرد آن زبانت

دست و پایت گم شود

رخساره‌ات گلگون شود

آهسته زیر لب بگویی، آمدم

به هنگام سلام گرم محبوبت

و هنگامی که می‌پرسد ز تو، نام و نشانت را

ندانی کیستی

معشوق عاشق؟

عاشق معشوق؟

آری، بگویی هیچ‌کس

دعایت می‌کنم روزی بفهمی ای مسافر، رفتنی هستی

ببندی کوله‌بارت را
بسه یا بازم دعا کنم ......

شادی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 04:40 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ای بابا ما هنوز تو گیرو دارِ شناختنو معرفی خودمون بودیم نفهمیدیم بالاخره
عاشقِ معشوقیم...
معشوقِ عاشقیم...
شادییم...
هیچ کسیم ...
کی ایم بالاخره؟!؟!؟!؟!؟
فرستادی مارو اون دنیا رفت که
حالا چه وقتِ یادآوری رفتنو سفر بود آخه؟
بَبَم جان ما هنوز آرزو داریم واسه این دلمونا
میخوای جووووووونو ناکام برم ازین دنیا؟

ای بابا شادی جان این که چه کسی هستی خودت بایدبدونی !!فقط من می تونم یکم بهت کمک کنم اگه همه خوبی ها رو واسه طرف مقابلت می خوای که معلومه عاشقی ولی اگه داری همش ناز میاری خودتو به اصطلاح جونا ......همش..... می کنی خوب احتمالا معشوقی دیگه درمورد سفر آخرت عزیزم اگه دعای من بگیره وتو عاشق بشی حالا حالا باید زجر بکشی وهر روز روزی هزار بار آرزوی مرگ بکنی اگه پشیمان شدی زوتر بهم خبر بده برای نماز صبح دعا نکنم یه موقع می ببینی مرغ آمین در راه منم که الان وسط دریا وجنگلم پرندهها هم در این مسیرها بیشتر رفت وآمد می کنند مستجاب نشه باز بگی این چه دعای بود

شادی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 04:43 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ولی دعات حرف نداشتا
جیگرِ خودمی
تو و رویارو با دنیا عوض نمیکنم

بلا از کدوم قسمت دعا بیشتر خوشت اومد که منو با دنیا عوض نمی کنی هان؟

چی فکر کردی من دست کم نگیر عزیزم دست به دعام خوبه تا به حال نشده دعای بکنم ومستجاب نشه برای توهم مستجاب میشه مطمئن باش

شادی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

آستینـــــــِ لِباسَمـــ را ..
بُلَندتَر اَز حَدِ مَعمولــــ گِرِفتهـ اَمــ .. !
طاقَتَمــــ نیستــــ دیدَنــــ جایـــِ خالیـــ دَستانَتــــــ در دَستانَمــــــــــ.. !

عزیزم خیلی خیلی قشنگ بود ممنون گلم

زویا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 10:21 ب.ظ

سلام
خوش به حالش که دوسش داری ؟ اونم میدونه یا نه ؟ کاش یکی ........

سلام زویا جان . سفر بودی ؟خبری نبود ازت !!!!!گفتی دوسش دارم اوفففففففففففففففففففففففففف نگو چقدر دوسش دارم با دنیا عوضش نمی کنم دلم همش واسش ضعف می کنه کسی رو تو زندگیم به مهربونی اون ندیدم .ولی فقط یک اشکال کوچولو داره فقط تو خیال خودم رویای قشنگ زندگیم فقط واسه خودم

زویا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 11:17 ب.ظ

نه سفر نبودم ، حالم خوب نبود . اوضاع خوبی نداشتم، واسم دعا کن تا نم......

باشه زویا جان واست دعا می کنم حتما به زودی زود خوب میشی ان شاالله

زویا جمعه 6 اردیبهشت 1392 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام و ممنون

خواهش می کنم عزیزم دوست ندارم اینطوری کسی رو ببینم که اینقدر حال روحیش بد باشه امروز توی مسیر نور به محمود آباد یک امام زاده است که واست دعا کردم البته واسه همه گرفتارها , به امید خدا مستجاب بشه

زویا سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 12:21 ق.ظ

سلام
ممنون از دعاتون -انشاالله اثراتشو ببینیم .
نور ، محمود آباد ؟ چه خبره ؟

سلام عزیزم

یعنی می خوای بگی هنوز اثراتشو ندیدی ؟ ولی دعای من رد خور نداره مطمئنم که حالت خوب شده من اینو احساس می کنم خوب اگه خوب نشده یه سفر دیگه هم آخر هفته دارم این دفعه دیگه می رم نمایشگاه کتاب تهران واست کتاب دعا می خرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد