-
رویاهای بزرگی
شنبه 11 آذر 1391 11:59
روزهای که کفش مادرم را می آزمودم فکر نمی کردم .... روزی .... با کفشهای کودکی در رویاهای بزرگی ..... خواهم دوید
-
باور
پنجشنبه 9 آذر 1391 10:41
زندگی باور میخواهد... ان هم از جنس امید... که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد... یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز...
-
:..دلم گرفته..:
چهارشنبه 8 آذر 1391 19:11
گفت::: فرق رویا با آرزو چیست؟! گفتم::: آرزو یک حقیقت است ولی رویا یک آرزوی شیرین دست نیافتنی ... گفت::: من رویا هستم یا آرزو؟! گفتم::: رویایی که به حقیقت پیوستن آن یک آرزوی شیرین است ...!
-
ایستادن
سهشنبه 7 آذر 1391 11:14
ایستادن کسی که زمینش زده اند ... ازکسی که به زورسره پایش نگه داشته اند زیباتراست ...........!!!!!!!!!
-
تصویر باتو بودن
دوشنبه 6 آذر 1391 14:51
می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم اما فاصله ها یمان در ورق جا نشد… کمی نزدیکتر بیا ٬ می خواهم در تصویر کنار تو باشم…
-
گروگان گیری
شنبه 4 آذر 1391 09:07
خـودم را بـا تـو طـنابــ پـیچ مـیکنمــــ ... لبانـم را بـا داغـی لـبانـت مـیبنـدمــــ ... عـاشقـانهـــ تـرین گـروگـان گـیری تـاریـخ را ... بهـــ نـام مـا ثـبت خـواهـند کـرد ...
-
اعتماد های شکسته
جمعه 3 آذر 1391 09:54
هیچ انتظاری ازکسی ندارم هیچی برایم مهم نیست این نشان دهنده قدرت من نیست ! مسئله خستگی از اعتماد های شکسته است !!!
-
ادما زود عوض میشن
چهارشنبه 1 آذر 1391 12:23
لحظه های خوب زود به خاطره تبدیل میشن آرزوها زود عقده میشن دوست داشتنها زود تموم میشن عشقها زود خراب میشن محبتها زود فراموش میشن آدمها زود عوض میشن خیلی زود.... مراقب خودتون باشین
-
اشک
یکشنبه 28 آبان 1391 14:25
تو زندگی یاد بگیر منتظر کسی نباشی که اشکاتو پاک کنه اشک هر کس برای خودش عزیزه اینو روزگار به من گفته
-
دعا
شنبه 27 آبان 1391 13:38
خدایا من که دستم به اسمونت نمیرسه...تو دستم بگیر و بلندم کن آنگاه که.... آنگاه که غرور کسی را له میکنی... آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را له میکنی.... آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی.... آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری.... آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورم را نشنوی.... آنگاه که خدا را می بینی...
-
می خواهم برگردم به روزهای کودکی..............
جمعه 26 آبان 1391 21:19
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا...
-
ما را چه شده است ؟
جمعه 26 آبان 1391 09:50
.. . و جهد کن تا ستوده ی خلقان باشی و نگر تا ستوده ی جاهلان نباشی! گویند : روزی افلاطون نشسته بود. از جمله ی خاص آن شهر مردی به سلام او اندر آمد و بنشست و از هر نوع سخن همی گفت . در میانه ی سخن گفت : " ای حکیم ! امروز فلان مرد را دیدم که سخن تو می گفت و تو را دعا و ثنا همی گفت و می گفت : افلاطون بزرگوار مردی است...
-
لبخند
دوشنبه 22 آبان 1391 10:35
هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که از لبخندی بی نیاز باشد.
-
شبیه سکوت
شنبه 20 آبان 1391 23:12
این روزهااحساس میکنم چقدرشبیه سکوتم ...باکوچکترین حرفی میشکنم ..
-
خـــــدایا به تو اعتمــــاد می کنم..
جمعه 19 آبان 1391 12:22
دریا بی کران است و زورق من کوچک.به تو توکل می کنم که همه کس را حمایت می کنی.با من بمان که ظلمت شب از راه می رسد...وقتی که هیچ یاوری نیست و آسایش گریخته است ،خــــدایا!ای یاور بی کسان با من بمان !در هر لحظه به حضور "تو "نیازمندم.چه چیزی جز لطف " تو " می تواند ترس ها را در هم شکند ؟چه کسی جز "...
-
به هر کسی که شبیه تو بود دل بستم
پنجشنبه 18 آبان 1391 17:41
نگاه کن !چه زیاد و چه زود دل بستم به گل ،به می ، به عود ، دل بستم سکوت کهنه ی تبعید و ناله ی زنجیر به هر صدا که تو را می سرود دل بستم و من که معنی وهم شب و عدم بودم به چشم های تو -یعنی وجود -دل بستم به خانگاه و به معبد ،به آسمان و سکوت به هر چه عقل مرا می ربود دل بستم ستون ستون ،غم تو شد مقیم شهر دلم وزید بغض و به...
-
عشق
چهارشنبه 17 آبان 1391 21:07
از شبنم عشق ، خاک آدم گِل شد شوری برخواست ، فتنه ای حاصل شد سرنِشتَر عشق به رگ روح زدند یک قطره خون چکید و نامش دل شد
-
ستیز با تاریکی
سهشنبه 16 آبان 1391 11:51
ستیز من تنها با تاریکی است برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی کشم ...... بلکه چراغی می افروزم !!!
-
هوای دلم نا آرام است
سهشنبه 16 آبان 1391 06:49
تنها نیستم همین که هوای نا آرام پاییزی حال وهوای دلم را می فهمد برایم کافیست ....!!!!!
-
باتو فقط باتو...
سهشنبه 16 آبان 1391 06:44
امروز کنار حوصله ام بنشینن ، در این بهار بر من ببار بگذار دمی جوانه بزنم بگذار سبز بشوم .. بگذار زیر خنکای سایه ات بیارامم ، " دست رویاهای بر باد رفته مان را بگیر ! " می خواهم امروز را با تو قدم بزنم فقط با تو ...
-
وابستگی
جمعه 12 آبان 1391 12:32
وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم “ وابستگیها ” وام های کوتاه مدتی هستند با بهره های سنگین
-
فاجعه یعنی ....
جمعه 12 آبان 1391 01:37
فاجعــــه یعنى … آنقدر در تو غــرق شـــده ام ... که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم !!
-
زیستن اینگونه زیباست...
پنجشنبه 11 آبان 1391 15:38
بخـنــد هــرچـنــد غـمـگینــی بـبخــش هــرچـنـد مـسکینـــی فـرامـوش کــن هــرچـنــد دلــگیــــری زیستن این گــونـــه زیـبـاسـت... بخنـــد ببخــش و فرامـوش کـــن هــرچـنــد میدانم آســـان نــیســـت...
-
دلم می خواهد کودک باشم
سهشنبه 9 آبان 1391 09:00
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 گاهی دلت از سن و سالت می گیرد می خواهی کودک باشی کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ...
-
شعر
یکشنبه 7 آبان 1391 16:11
ای که می گفتی عشق درمان به هجران کرده اند کاش می گفتی هجران را چه درمان کرده اند ؟
-
محبت کن اما ......
شنبه 6 آبان 1391 16:36
-
شادی با غم
شنبه 6 آبان 1391 13:32
م ی گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...!!!
-
از من ...
جمعه 5 آبان 1391 19:56
وقتی داشتم بی تو می شدم نمی دانستم خاطرت در گوشه ای از همیشه ام جاری می ماند ...! (سوما)
-
به دنبال کسی باش که.....
پنجشنبه 4 آبان 1391 08:10
به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطابت کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت
-
غربت..
چهارشنبه 3 آبان 1391 19:48
من اتاق دیوار چه واژه های آشنایی دلم غربت میخواهد...! دلم می خواد برم یه جایی که هیچ کس منو نشناسه غریب باشم و تنها. نیاز دارم به این غربت وتنهایی!