یک نفر میپرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود؟
من
اتاق
دیوار
چه واژه های آشنایی
دلم غربت میخواهد...!
دلم می خواد برم یه جایی که هیچ کس منو نشناسه
غریب باشم و تنها.
نیاز دارم به این غربت وتنهایی!
تو را ای چشم یادت هست میگفتم
ببین آیات پاک مهربانی را
شقایق را تماشا کن
نظر بر آسمان افکن
فراموشت نگردد کهکشان راهشیری، خوشه پروین و پرواز کبوترها
نگفتم من نگاهت مهربان باشد
گره از ابروان بستهات وا کن، نهال دوستی بنشان
تو را ای گوش، یادت هست میگفتم، صدای آه میآید
نگفتم من سکوت مردمان را هم شنیدن، رسم زیبایست
تو را ای لب، نگفتم من سلامی کن
به لبخندی، گره از ابروان بستهای وا کن
کلام مهربانی را، تو احیا کن
نگفتم، بوسهای بر دستهای خستهای بنشان
نگفتم ای رگ گردن، خدایم را سلامی ده
تو را گردن، نگفتم زیر بار حرف ناحق، خم مشو هرگز
تو را ای شانه، من گفتم
که باید تکیهگاهی بر سری با گریههای نیمهشب باشی
تو را ای دست یادت هست میگفتم
شکسته بال قمری را دوایی نه
به آبی، تکه نانی، یاکریمی را پذیرا شو
تو نشکن، بازوان سبز و زیبای درخت و قامت گل را
تو را ای دل، نگفتم مهربانی کن
ببخشا، رحم کن، با مردمان زین پس مدارا کن
نگفتم عاشقی، رسم خوشایندیست، عاشق شو!
تو را گفتم، نگفتم، دلبری آیین خوبان است
نگفتم دل اگر بردی، نگاهش دار
امانتدار پاکی باش
نگفتم دل شکستن، کار خوبی نیست…
یک نفر میپرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود؟
همسفر خسته ام از این همه راه
خسته از نای و نی و این همه اه
راه ، تکرار زمان است چرا
همسفر فاش بگو راز چرا
اری از ایینه ها نیست نشان
ان نشان های نهان نیست عیان
اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم
مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم
هوشیارم ز دل ِ خویش چرا
ان که مستم بکند ، نیست چرا
همسفر گرچه رهایم کردی
راست گو ، ره به کجا اوردی
نکند باز به من می خندی
زین که پروانه شدم می خندی
خنده کن تا که منم سوز شوم
بنواز تا که منم کوک شوم
ره به تنهایی من می گرید
همسفر ، باش ، دلم می گرید
خُنک ان روز که اندر پیش است
دل ِ زهر خورده ی من در نیش است
باش تا سایه ای بر من باشی
وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی