همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار
همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

مهربانی


راز عشق شکوفه های گیلاس

  



مهربانی را از درخت شکوفه زده آموختم,

چون... 

وقتی به او لگد زدم او بجای تلافی کردن 


بر سرم شکوفه ریخت ....

.

پنجره

 



 
 
 

 باز کن پنجره را و به مهتاب بگو

صفحه ی ذهن کبوتر ابیست

خواب گل مهتابیست

ای نهایت در تو ابدیت در تو

ای همیشه با من تا همیشه بودن

باز کن چشمت را تا که گل باز شود

قصه ی زندگی اغاز شود

تا که از پنجره ی چشمانت عشق اغاز شود

تا دلم باز شود.........

دلم اینجا تنگ است دلم اینجا سرد است

فصلها بی معنی اسمان بی رنگ است

سرد سرد است اینجا باز کن پنجره را !!

باز کن چشمت را گرم کن جان مرا

ای همیشه ابی ای همیشه دریا

ای تمام خورشید ای همیشه گرما

سرد سرد است اینجا باز کن پنجره را !!

ای همیشه روشن باز کن چشم من

قالی زندگی

دیـگـران مـیـپـرسـنـد: بـــیـــداری؟ آری بـی"دار"م...چراکه اگر "دار"ی داشـتــم

یا قالی زندگیم را خود میبافتم...

یا زنــدگــیــم را به "دار" می آویـخـتـم

و خلاص ... !