عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
به خاطر نظرات قشنگی برام میزاری منم این تکیه از کتاب پائلو رو می نویسم
من در ساحل رودخانه نشستم وگریه کردم سرمای زمستان باعث شد که اشکهایم را روی گونه هایم احساس کنم آنها با آبهای بسیار سرد رودخانه در آمیختند وگذشتند در جایی این رودخانه به رودی دیگر می پیوندد وباز به رودی دیگر تا جایی که بس دور از چشم من همه آبها با دریا در آمیزد باشد که اشکهای من تا دور دستها جاری شود تا عشق من هرگز نداند که من روزی به خاطر او اشک ریخته ام آن گاه من، رودخانه، مه وراههای را که باهم پیموده ایم فراموش خواهم کرد جاده ها ،کوها ،ومزارع رویاهایم را فراموش خواهم کرد رویاهای که از آن من بودند ولی نمی شناختمشان
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
و همچنین عید بر شما مبارک
ممنون عزیزم امیدوارم خداوند در این روز عیدیتو بده
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
به خاطر نظرات قشنگی برام میزاری منم این تکیه از کتاب پائلو رو می نویسم
من در ساحل رودخانه نشستم وگریه کردم سرمای زمستان باعث شد که اشکهایم را روی گونه هایم احساس کنم آنها با آبهای بسیار سرد رودخانه در آمیختند وگذشتند در جایی این رودخانه به رودی دیگر می پیوندد وباز به رودی دیگر تا جایی که بس دور از چشم من
همه آبها با دریا در آمیزد
باشد که اشکهای من تا دور دستها جاری شود تا عشق من هرگز نداند که من روزی به خاطر او اشک ریخته ام
آن گاه من، رودخانه، مه وراههای را که باهم پیموده ایم فراموش خواهم کرد جاده ها ،کوها ،ومزارع رویاهایم را فراموش خواهم کرد رویاهای که از آن من بودند ولی نمی شناختمشان