همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار
همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

نامه عاشقانه باران به معشوقش


دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.

خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.

به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.

دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟

در آواز شب اویز های عاشق؟

در چشمان یک عاشق مضطرب؟

در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟

دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.

 

و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی.

ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز بخوانم.

کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم.

می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند.

می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود.

می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو هدیه نشود.

دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم.

دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد.

دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم.

دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود.

دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته.

دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،دوباره من و یک دنیا خاطره...

نظرات 20 + ارسال نظر
Mr PACT سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 10:38 ق.ظ http://MisagheTanha.blogsky.com

قشنگ بود...

ممنون
به پست ت----------------------------------------------------------------------و نمی رسید عزیزم

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:07 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

شعرت به لطافت باران بود عزیزم

عزیزم این شعر چند وقتی توی آرشیو بوده

منتظر بودم بارون بباره ، بعد واستون رو کنم
تا همه بتونند لطافتشو احساس کنند

مخصوصا زویا جان که فک کنم تازگیها جوانه عشق در قلبش ریشه دوانیده

زویا جون از روی شعرات میشه فهمید در اعماق قلبت چه خبره گلم

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:07 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

گاهی ارزش واقعی یک لحظه را ،

تا زمانی که به یک " خاطره " تبدیل شود ؛

نمی فهمیم ...

منظورت لحظه های با من بودن دیگه شادی جون

می دونم خیلی منو دوست داری

گرفتم عاشقت_________________________________م گلم

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:08 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تابستــان را که داغ ِ نیــامــدن کــردی

پــاییــز را ســرد ِ نــبـودن نکـن..

گنــاه دارد!

چند وقتی این حرف تو گلو مونده می خوام بگم نمیشه
.... گوشهای بستتو باز کن
البته با عرض معذرت وشرمندگی

چشای خوشگلتو باز کن ببین شادی جون حرف دل منو زده

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:12 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

بیهوده ورق می خورنــــــــد تقویـــــــــم هــــای ِ جهــــــــــان ؛


روزهــــای ِ من ، همه یک روزند …


شنبــــه هایی که فقـــط پیشوندشــــــان عوض می شـــــود …

حالا چرا شنبه رو انتخاب کرد گلم

این آیکونا احساسهای من که همه رو یکجا با هم دارم

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:12 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

زن به خاطر طبیعتش ضعیفه...
اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره...
تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه...

خوش به حالم شادی جون من که هنوز توی------------------------------------------------------------------------------------------------ی خالیشو ندیدم برای همین رو پام

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:13 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ماه مهر می گذرد...
نکند مهر تو با تقویم است!
نکند مهر تو با رفتن مهر کم بشود!
نه گمانم که چنین باشی تو!...
من ز تقویم دلت با خبرم،
نام سالش عشق است،
همه ماهش مهر وهمه روزش احساس...
زنده باشی ای دوست،
روزگارت شاد وعزتت افزون باد.

اینو تو واسه دادش ابی فرستادی؟ آخه برام ارسال کرد

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:20 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

برخی برای تجربه آفریده شدند

برخی آدم ها به یک دلیلی از مسیر زندگی ما می گذرند

تا به ما درس هایی بیاموزند..

که اگر می ماندند هرگز یاد نمی گرفتیم...

خیلی زیبا وپر معنی خانم خوشگل من

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:21 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

دلتنگ که باشی از آسمان سنگ هم ببارد باز هم جایش خالیست
باران که جای خود دارد . . .

آخ شادی چقدر متنت به دل میشینه
این هدیه واسه نظرات قشنگت

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من....

اوه شادی جون خیلی قشنگ بو د ممنون

مرس--------------------------------------------------------------------------ی عزیزم

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 12:57 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

قــیـامـتی سـت !
از لـحـظه ای که زنــگ ِ تــلـفن بـــلـند مـی شـود ..
از جـــا مــی پَـــرم !
تــا لـحـظه ای کـه ..
مــثـل ِ هـمـیـشه ..
تــــو نـــیـستـی !

خدا خیرش بده یه کاری کرده بامن که اصلن منتظر زنگش نیستم آرمو سر به زیر منتظرم فقط تو خوابم بیاد ولی شاد ی جون بیا این رفتار انتظار تو خوابو تمرین کن خیلی خوبه

به فکر هیچی نیستی خودتو خودش بدون سر ...........

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

پیشانی ام،
چسبیدن به سینه اش را میخواهد و
چشم هایم ،خیس کردن پیراهنش را عجب بـــــــغــــــــض پرتوقعی دارم من.....

این کمترین چیزی که از معشوق می خوای

از من می شنوی برو اشکاتو با همون پیراهنش پاک کن گلم آخه اون حجم

ریملی که تو به چشمات می زنی زیاده
این روزا دستمال مرطوب هم که گرون شده
خیالت راحت من پشتتم اصلان هم احساس پرتوقعی نکن حقش که پیراهنشو سیا ه کنی

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 01:08 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تابستانو پاییزو واسه دل تو گفتم عزیزم
این نظر بعدی هم مال من

م__________________________________________منون عزیزم

خیلی قشنگ بود

شادی سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 01:09 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

گذشته ی من گذشت...

حتی می توانم بگویم درگذشت!!!

و من برایش روزها و ســاعــت هــا سوگواری و سکوت کردم...

منظورت این نظر

ولی من اینو هم می خوام خیلی قشنگه

شادی جون دل می خواد بشینم نظراتتو بخونم واشک بریزم در واقع در سوگ تو سوگوار باشم
ولی چه میشه کرد تو امروز اضافه کاری کردی واینهمه نظر واسم گذاشتی عرق شرم بر صورتم نشاندی
دیگه ببخشید آیکون عرق نداشتیم ...........................

من الان باید برم ،بقیه شو شب تایید می کنم باشه گلم

حسین جمعه 3 آبان 1392 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.myimmortalbeloved.blogsky.com

این عید رو به شما و خانواده عزیزتان
تبریک عرض میکنم
عید بر شما مبارک

ممنون استاد لطف دارید

منم عیدو بهتون تبریک میگم امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 06:07 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

می دانم بعد از من ، از نو شروع خواهی کرد
اینجا "دوستت دارم " های تو
هرشب مهمان کسی ست ...

وای نگو دلم ترمینال مسافربری که نیست حوصله مسافرتم ندارم تو به اندازه تمام دنیای برام کافیی

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 06:18 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

عزیزمـــــــــــــــــــــی

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 06:46 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

یک دقیقه زل زدن در چشم زیبای تو چند ؟

افتخار ناز پیچ و تاب موهای تو چند ؟

حال چون آرامشت سهم کسی غیر من است

غرق گشتن در هجوم موج غمهای تو چند ؟

در شمال شهر عشقت زندگی رویایی است

گوشه ی پرت جنوب شهر دنیای تو چند ؟

بهره برداری ز مهرت حق از ما بهتران

بسته ای از غصه ها و درد و دعوای تو چند ؟

ذوق شعر آنچنانی نیست در فهرست من

حق ماندن با تب داغ غزلهای تو چند ؟

مهر در کانون گرم خانواده سهم تو

شب نشینی در تگرگ سخت سرمای تو چند ؟

خنده در مهتاب و نور ماه ارزانی تو

اشک در تاریکی سنگین شبهای تو چند ؟

زیرکی در عاشقی را من نخواهم خواستن

کند ذهنی در جواب یک معمای تو چند ؟

نازنین ، خوش قد و بالا ، مهربانی مال تو

یک نگاه مهربان بر قد و بالای تو چند ؟

قدرت من در خرید "دوستت دارم " کم است

جمله های تلخ و غمگین سخنهای تو چند ؟

جشن در ویلای ساحل آنقدر جذاب نیست

مرگ در دلتنگی غمگین دریای تو چند ؟

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 06:50 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ای همه آرامشم از تو، پریشانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی
ای پر از شوق رهایی رفته تا اوج ستاره
در میان کوچه ها افتان و خیزانت نبینم
مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم
تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
قصه دلتنگیت را خوب من بگذار و بگذر
گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم
کاشکی قسمت کنی غمهای خود را با دل من
تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 06:51 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

قرار بود به دلها کمی قرار بیاید

قرار بود که اسباب پای کار بیاید

قرار بود نرنجد دلی ز گفتن حرفی

قرار بود سـر عـقـل روزگار بیاید

قرار بود سری بی گنـه به دار نبـاشد

قرار بود ، فـقـط تا به پـای دار بیـاید

قرار بود خـدا بـاشـد و محبت مردم

قرار بود وطن هم در این شمار بیاید

برای آنکه بدانیم بهار چه زیباست

قرار بود که بـعـد از خـزان بـهـار بیاید

قرار بود که کیوان ما به مدرسه ی عشق

به پـای خـویـش و از روی اختیار بیاید

اوه چقد رقرار ...................تو عمرت این همه قرار نذاشته بودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد