همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار
همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

بی کسی



ﺁﻏـــــــﻮ ﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺑﺩار ؛

ﮐـــﻪ ﺑـــﻮ ﯼ "ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ" ﺑﺪﻫﺪ ،

ﻧــﻪ ﺑــــﻮ ﯼ

"ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ"

نظرات 11 + ارسال نظر
شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 07:03 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

بو عرق چــــــی؟
اَییییییییییییییییییییییییییی

من منظورم عرق شرم بود گلم

نه از اونا که آدمو مست می کنه نخورده مستم

شادی جمعه 3 آبان 1392 ساعت 07:05 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﺯﻧـــﺪﮔــــــــــی ...
ﭼﻪ ﻣﺠــــــــﺎﺯﯼ
ﭼﻪ ﻭﺍﻗﻌــــــــــی ..
ﺩﻗــﯿــﻘــﺂ ﻭﻗــﺘــــــی ﻏــﯿــﺮ ﻗـــــــﺎﺑﻞ
ﺗﺤﻤـــــــﻞ ﻣﯿﺸﻪ .... ﮐﻪ ﻫــﻤـــﻪ
ﺩﻟــﮕــﺮﻣــﯿــﺖ ﮐــﺴــــــــی ﺑـﺎﺷﻪ .... ﮐﻪ
ﺳــﺮﮔــﺮﻣــﯿــﺶ ﺑــﺎﺷــــــی..

درسته عزیزم

Mr PACT شنبه 4 آبان 1392 ساعت 03:13 ب.ظ http://MisagheTanha.blogsky.com

حیلی زیبا ولی کم پیداست!

میث_______________________________________اق از دست تو باز منظورمو بد گرفتی من که منظورم این نیست

استنباط من از دیدگاه تو اینه که این آغوش زیباست ولی کم پیداست درسته عزیزم ؟

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:57 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

این روزهـا کسـی،
به خـودش زحمـت نمیدهـد یک نفـر را کشـف کنـد ،
زیبـایی هـایش را بیـرون بکــِشـد ،
تلخـی هـایش را صبـر کنـد ...
آدمهـای ِ امـروز،
دوستـی هـای ِ کنسـروی می خواهنـد !
یک کنسـرو که درش را بـاز کننـد ؛
بعـد ...یـک نفـر،
شیرین و مهـربـان،
از تویش بپَـرد بیـرون !
و هی لبخنـد بزنـد
و بگویـد :" حـق بـا تـوسـتــــ " ...

من که شدیدا باهات موافقم عزیزم همه فکر می کنند این گرفتاریه فقط واسه خودشونه ودیگران در صحت وسلامت به سر می برند واسه همین انتظاراتشون زیاد میشه

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:58 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

گــاهــی اوقــات ؛
مجبــوریــم بپــذیریــم :
که بـرخــی از آدمــها .....
فقـط میتـواننــد در قلبــــمان بمــانند !
نـــه در زنــــدگیمــان ...........

قشنگ بود عزیزم مرسی

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:58 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

یکی ازم پرسیدمنبع نوشته هایت کجاس؟
گفتم زیاد دور نیس،یک وجبی بغضم!!!

چقدر قشنگه عزیزم یک وجبی بغضته

زویا دوشنبه 6 آبان 1392 ساعت 06:43 ب.ظ

سلام
من اومدم
نیچه به لو آندره سالومه نوشت : تو چه معشوقه ای هستی که شب ها کنار من نیستی ؟ سالومه نوشت : تو چه فیلسوفی هستی که عشق رو معادل تختخواب مید ونی ؟

سلام
خوش اومدی عزیزم

زویا جون منظورت از نوشتن این متن مرتبط با کتاب فلسفی که من معرفی کردم دیگه نه ؟می خوای بگی فلاسفه عشق رو معادل تختخواب می دونند
اگه اینه منم باهات موافقم چون در کتاب تسلی بخشهای فلسفه شوپنهار که یک فیلسوفه بارها عاشق شده هربار فارغ

احتمالا اونم عشق معادل تختخواب می دونه این خیلی بعید نیست که ما عشق رو معادل تختخواب بدونیم مهم اینه که به قول دکتر شریعتی یکتایی در عبادت ویک تویی در عشق رو سرلوحه کارمون باشه

حالا تو با کدوم موافقی عزیزم ؟

شادی چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 08:58 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

بابا ول کن این کلمات قلمبه سلمبه رو اصل موضوع رو بچسب عجب جواب دندونشکنی داد این لو آندره ها

جواب نظرتو دادم برو حالشو ببر

اه شادی جون آخه کجای جوابم قلمبه سلمبه بود جواب به این قشنگی خودم کلی باهاش حال کردم

حالا می خوای طوری جواب بدم که حال همه حالشون جا بیاد


من میگم لو آندره احتمالا محدویت داشته وگرنه حتما خودشم دلش می خواسته پیش معشوقش باشه
اینطور نیست شادی جون

الان خوبه دیگه به زبان ساده محاورهای گفتم

جوابتو دیدم کلی هم خندیدم من بازم رو حرفم هستم من قبل استاد نظر گذاشتم بعدشم رفتم سر کار حالا تو نظرمو چکار کردی نمی دونم

شادی چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 09:00 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

یه چی کشف کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــردم

اوه ههه عزیزم چی کشف کردی ؟


خوب این کشفت ازدیشب تا حالا بوده دیگه نه ؟

حتما تو خواب دیگه ؟

زویا چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام
نه ، فقط از متنش خوشم آمده بود نوشتم ، همین . هیچ منظور دیگه ای نداشتم .

سلام گلم

خوب خدا شکر که منظوری نداشتی ممنون منم از متنش خوش اومد این از طرف من که تا انرژی بگیری بازم متنهای قشنگ فلسفی بزاری
چون من جدیدا رفتم تو کارا فلسفه وفیلسوفان

Mr PACT چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 03:48 ب.ظ http://MisagheTanha.blogsky.com

منظور من: این پست زیباست ولی این جور آغوش کم پیداست که الان پس میگیرم حرفمو در مورد کم بودنش

خوب پس حدس من درست بود عزیزم
من بیشتر بخاطر این از متن خوشم اومد که :
آغوش کسی رو دوست داشته باش که احساس کنی که تا حالا طمع عشق رو نچشیده وتو اولین نفری هستی که این احساس قشنگو بهش هدیه می دی
خوب عزیزم این استنباط من بود شاید اصلا منظور نویسنده این نباشد وحرف تو درست باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد