همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار
همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

روزی که اشک شوق از چشمانم جاری شد

 روزی آمدی به دنیا عریان 

جمعی به تو خندان وتو بودی گریان 

کاری بکن ای دوست که با رفتن تو 

جمعی به تو گریان وتو باشی خندان 






بهترین تولدی که در عمرم داشتم امسال  بود از هنر جویان عزیز وبا استعداد  خودم نهایت تشکر وقدر دانی رو دارم مخصوصا از سیما جون که به نوعی کار گردان وتولید کنند خنده در کلاس گرم وصمیمانه ماست تشکر می کنم امیدوارم از عهده وظیفه که خداوند بزرگ بر عهد من گذاشته به خوبی بر بیام عزیزان از همه شما تشکر می کنم که روز به یاد موندنی رو برام به یادگار گذاشتید 



نظرات 17 + ارسال نظر
شادی شنبه 23 آذر 1392 ساعت 06:00 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com


وَووووووووووووو چه جالب
جای من خالی بوده حسابی
منم کیک میخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوام
اوه چه هوس چاییم کرد دختر
واااااااااااااای با این چرخ خیاطی میشه یه مانتو واسه من دوخت

جات خالی شادی جون سوپرایز شدم که نگو البته که میشه مانتو دوخت یه مانتو رویایی این چرخ خیاطی با موزیکی می زنه حتما مانتو خیلی قشنگ در میاد چی چشت فقط چرخ خیاطی رو گرفته جعبه سک سکو نمی بینی شامپو گلرنگ و به قول سیما جون لامپه دو سه روز سوخته ..... غیره رو نمی خوای

شادی شنبه 23 آذر 1392 ساعت 06:01 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

اومدی پیشم یکی یکی معرفی میکنی واسم همه روها افتاد؟

حتما: همشونو دوست دارم باید کار ت پسالی که سیما با دستای قشنگش درست کرده رو بهت نشون بدم توی کارت چیزای نوشته بود که منو به گریه انداخت

Mr PACT شنبه 23 آذر 1392 ساعت 07:51 ب.ظ http://MisagheTanha.blogsky.com

به به... تولدتون مبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک
دست هنرجوهای خوبتون درد نکنه که همچین کار خوبی واسه قدردانی از زحمات شما انجام دادند
امیدوارم همیشه خوش باشید و اشک شوق بریزید

مرسی عزیزم ممنون می بینی میثاق چه قدر هنر جوهای با حالی دارم

همشونو دوست دارم امروز چراغ کلاسو خاموش کرده بودنند تا من رفتم تو کلاس یه هو همه دادن زدنند تولد مبارک
البته دیشب یکم متوجه کارشون شده بودم چون امروز یه جای جلسه داشتم خواستم کلاسو کنسل کنم قبول نمی کردنند من دوست داشتم توی اون جلسه باشم که در پیشرفت موفقیت دوست خوبم مرضیه جون کاری انجام بدم که مدیر مرکزمون ازم خواست که نظراتمو فکس کنم امروز فکس کردنم یاد گرفتم روی هم رفته روز خیلی خوبی بود خوش گذشت

حسین یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 01:20 ب.ظ http://www.myimmortalbeloved.blogsky.com

مبارککههههههههه
تولدتون مبارک
سعادتی شد شمارو هم دیدیم
انشاءاله صدسال زنده و پاینده باشید
در کنار خانواده عزیز
بازم تبریک و از دیدار شما
خوشحال شدم

ممنون استاد
خوشحالم که بعد از مدتها شما یه سر زدید به من خوشحالم کردی استاد

شادی سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 12:24 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ناامیــבیـــ همانـــ امیــב استـــ...

فقــــط بویـــ نـــا میگیـرב...

از بســــ کهـ میمانــــב تهـ בلـــ...

امرور کولاک کردی شادی جون نه کنه دلت گواهی داده که طرف بره کربلا ..........

شادی سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 12:24 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تَــرک کردنِ آدمــــها هـم آدابـی دارد !

اگـــــر آدابِ ماندن نمیدانید،

حدِاَقــــــــــــــــــــل

درست ترکـشان کنـید،

تا تـــــــَـــــــــرَک برندارند...

ای بابا بی خیال شادی جان ترک برداشتیم رفت خبر نداری چه ترکهایی برداشته این دل ........

شادی سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 12:26 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

"خداحافظی ات"
عجب خرابه ای به بار آورد
نگاه کن
مدتهاست در تلاشند مرا از آوار تنهاییم بیرون کشند

وای دلم واست این متن غش رفت چه متنی شادی جون خیلی خیلی زیبا بود

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 آذر 1392 ساعت 04:06 ب.ظ

aziiiiiiiiiizatarin in vaghean aliiiiiiiiiiiiiiii bod!! ek kash man inkaro mitonestam barat anjam bedam
khoshhalit mami jooonam y donyaaaaaaaa arzesh dare
asheghetam
to hamishe behtarin bodi va hasti
behtarin arezohat tabdil be vagheiat she boooooooooooooooooooooos

ممنون دختر خوب وناز مامانی ممنون که برا م آرزوی بهترینها رو داری منم خوشحالم که دختر باهوش مهربونی مثل تو دارم وخوشبختی تو آرزوی قلبی منه هر روز واسه آرامشت دعا می کنم

مرضیه جمعه 29 آذر 1392 ساعت 10:17 ق.ظ

عزیزدل
چه خاطره ی ماندگاری برات ساختند!
الان با همه ی وجودم دلم خواست که منم کنارتون بودم و شریک این لحظات صمیمی...
امیدوارم که دنیا همیشه برات سورپرایزهای عالی و شادی آور داشته باشه ...
انشاا... 120 ساله شی عزیزترینم

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عاشقتم
ممنون ولی چه میشه کرد من که خبر نداشتم عزیز دلم
همین که دوست داشتی باشی برام قابل ارزشه

مرضیه جمعه 29 آذر 1392 ساعت 09:32 ب.ظ

سلام عزیزترینم
چشمهای مهربونت و که یه روز نمیبینم اندازه ی یک سال دلتنگت میشم...
قربون مهربونیت که رابطمون به 1 اندازه برای هردومون اهمیت داره...
راستی نظر آقامهران و که خوندم غیرتی شدم! خودت خوب میدونی که غیرتم اجازه نمیده بذارم کسی جام و تو دل مهربونت اشغال کنه ... ممنون که جایگاهم و محفوظ نگه داشتی عزیزدلم...میبوسمت
اینقدر انرژی و احساس فوق العاده توی این رابطه هست که میخوام برای همیشه ی همیشه تداوم داشته باشه و به هردومون انرژی و عشق به زندگی بده...

ممنون مرضیه جون

چقدر خوبه که روی من غیرت داری می دونی من چه موقع رگ غیرتم برات می جوشه ودیگه اون موقع نمی تونم تنها بزارمت وقتی که ناراحتی دلم می خواد که هر طوری هست این ناراحتی رو از چهره قشنگت بر دارم تا دوباره چهره خندان تو رو بینم گلم میگم این پیشنهاد جناب همسر فو ق العاده بود بابت این که این شرکت مخابرات فقط بلد پول بگیره وپیامو کامل به محبوب نرسونه خوبه که می تونیم حرفامونو اینجا بزنیم

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:20 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

زندگی هیچوقت اندازه تنم نشد.....
حتی وقتی خودم برای خودم بریدم و دوختم!

خوب عزیزم اگه روش بریدن بلد باشی دیگه از این اتفا قا نمی افته خوشگلم

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:22 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﮔﻮﮔﻞ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺬﺍﺭﺣـــــــــﺪﺍﻗﻞ 2 ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻤﻮ ﺗﺎﻳﭗ ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ
ﺣــــــــــــﺪﺱ ﺑﺰﻥ ﺁﺑﺮﻭ ﺣﯿﺜﯿﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ همه

خیلی قشنگ بود بی تربیت باز چکار کرده شادی جون حدسش بی ادبی بوده

شادی جون باز این همسرت نیسته فول تایم داری خودتو با اینترنت خفه می کنی مواظب باش گلم

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:23 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﺗﻮﯼ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭﺍﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪپسرﯼ ﻫﻢ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪ ﺍﻭﻝ ﺳﺎﮐﺖ ﺑﻮﺩ

ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻄﻮﺭﯼ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ....

ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻭ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺷﻮ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ !

ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ !

ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺗﺴﺒﯿﺤﻢ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻢ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ

ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ : ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ

الحمدالله واسه پسره بود یا ادامه تسبیح

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:24 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

پــیرزنـه مـیره دکتــر ، دکـتـر بهـش مـیگه : نـنـه هـم قــند داری هـم چربـی ، پـیرزنه مـیگه بـه عــروسام نـگی ، یـه گـونـی بـرنـج هـم دارم

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:26 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

پــیرزنـه مـیره دکتــر ، دکـتـر بهـش مـیگه : نـنـه هـم قــند داری هـم چربـی ، پـیرزنه مـیگه بـه عــروسام نـگی ، یـه گـونـی بـرنـج هـم دارم

قربون این پیرزنا وپیرمردا من وقتی اونا رو می بینم خیلی دلم می خواد بهشون کمک کنم دقیقا همینطوریند وسالیشونو صد جا قایم می کنند

شادی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 12:30 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

پیشاپیش,پیش از پیش,پیش پیش,پیشده,چخه...(شرمنده این گربه اومد وسط نظرم)میخواستم بگم...
پیشاپیش یلدات مبارک

ولش؟، چخش نکن من پیشی دوست دارم ،دوسش دارم، البته فکر بد نکنی من پیشی رو می گم دوستت دارم شادی جونم میگم شادی خوبه بری این یشی رو به رویا بدی قیافشو تجسم کن

شادی دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 12:13 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

نه اتفاقآ همش مهمون داشتم این دوروز
قبلشم که باهم بودیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد