همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار
همدل و همراز

همدل و همراز

هرکه در هر کار با عشق است یار کار او باقی است اندر روزگار

کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت ؟

 


ناگزیر از سفرم، بی سرو سامان چون «باد»
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند؟! مگر می‌شود از خویش گریخت
«بال» تنها غم غربت به پرستوها داد

اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست؟

غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد!

عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد؟!

چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته‌ای؟!
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد؟!

«فاضل نظری»

دلتنگم



دلتنگم

نه برای روزهایی که رفتی ..
نه برای آرزوهایی که ورق ورق شعر کردم
.
دلتنگم
 
نه برای " بودن هایش "
که با او باشد یا نباشد ، عاشقش هستم !
.
.
.
فقط دلتنگم
برای دوستت دارم هایی که به او گفتم 
و
او سکوت کرد !!!!

 

اشکها



اشکها قطره نیستند !

بلکه کلماتی هسنتد که می افتد 

فقط به خاطر اینکه :

پیدا نمی کنند کسی رو که معنی این کلمات را بفهمد !

تجربه عشق


تجربه عشق...

عشق حالتی از وجود است ، عشق شما در بیرون نیست ، بلکه در اعماق وجود شماست . نه شما می توانید عشق را از دست بدهید و نه عشق می تواند شما را ترک کند، عشق به هیچ شخص وشکل ظاهری دیگری وابسته نیست . حالتی است ،که در سطح بالاتری از ذهن و فیزیک ادراک می شود . ... دارای میدان انرژی بسیار نیرومندیست که در بعد بالاتری از آگاهی ،قابل لمس می شود میدان انرژی که در این حالت در درون احساس میشود ارتعاشات سلولی بدن را افزایش میدهد و به همین دلیل است که با هر تجربه شخص احساس شور و شعف ودر نهایت تجربه زیبای صلح را می خواهد


 


شانه ات



سرم را روی شانه ات بگذار تا همه

بدانند همه چیز

زیر سر من است



طوفان

تو همان طوفان عظیمی هستی که در جریان زندگیم رخ دادی وتمامی درختان تنومند وجودم را با قدرت زیر رو کردی !!!

اما من دوباره دست به کار شدم وشروع به پرورش نهالهای جدید در وجودم کردم تا دوباره نو شدن آنها را ببینم و عمق ریشه 

  آنها را در وجودم احساس کنم 

 آری عزیزم تو برایم این گونه ای !!!


 دست نوشته لاله ..................


هر جائی که عشقی شگرف باشد ، معجزه ای هم خواهد بود .



   هیچوقت  بابت  عشق هایی که نثار کسانی کردید و بعدها به  این نتیجه رسیدید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبودند، افسوس نخورید . شما آنچیزی که باید به زندگی ببخشید ، بخشیدید. و چه چیزی زیباتر از عشق. عشق تماما" انرژیست که در کائنات ماندگار خواهد بود.

 

و در نهایت،  هر رنجِ دوست داشتن یک صیقلی ست بر روح . با هر تمرین دوست داشتن، روح زلال تر میشود و بخشیدن سهل تر و فراموش کردن ساده تر.

 

و هر بار بیشتر می آموزیم  که دوست داشته باشیم بی دلیل و این یعنی رسیدن به آرامشی بی انتها ...

کودک درون




کودک درون...

 

گاه گرفتار احساس اندوهی می شویم که نمی توانیم مهارش کنیم. مهم نیست کجا باشیم - مشغول کار، در کنار اشخاصی که دوست شان داریم، یک میهمانی - اما بدون هیچ توجیهی، جهان رنگ می بازد، و زندگی جادوی خود را نهان می سازد.

 

در این لحظه ها، هیچ چیز بهتر از این نیست که به درون خود نظر اندازیم. در آن جا، کودکی ترسیده هست که خوب نمی داند چه می کند، چون نه صدایش شنیده می شود و نه به مشورت خوانده می شود. باید نسبت به این کودک بردبار باشیم. باید تا هر زمانی که لازم است، بگذاریم زمان را به دست گیرد، تا زمانی که دوباره احساس کند به او مهر ورزیده می شود.

 

در اندک زمانی، درخشش به دیدگان ما باز می گردد و از آن زمان، اگر دیگر ارتباط خود را با این کودک از دست ندهیم، دیگر معنای زندگی را گم نخواهیم کرد


تو



حسادت ...!!



خساست ...!!


اسمش را هر چه میخواهی بگذار



اما باور کن ،

 

 

آغوش تــــ♥ــو فقط

 

سهم احسا س من است ...